یک کارشناس افغانستان به خبرآنلاین گفت: خیلی نمی شود که اطمینان کرد که طالبان چه رفتاری را در پیش می گیرد. آنها برای تجارت به همسایگان نیاز دارند. تا جایی که ممکن است سعی می کنند روابط را حسنه نگه دارند. اما گروه هایی که با انها هستند ممکن است برای چین و ایران و اسیای مرکزی خطر افرین باشند.
خروج آمریکایی ها از افغانسان در حالی کامل شد که نگرانی ها از اداره این کشور به دست طالبان،پس از حادثه فرودگاه کابل به شدت افزایش یافته است.اخرین سرباز امریکایی هم در مقابل دوربین ها افغانستان را ترک کرد تا یک شکست دیگر در کارنامه ایالات متحده ثبت شود. خروج امریکایی ها از افغانستان با حضور دوباره طالبان بعد از دو دهه در این کشور همراه شده است. اتفاقی که تا کمتر از یک سال پیش پیشبینی اش مشکل بود. با این حال گفتگوهای در قطر و پس از آن پافشاری بایدن بر ترک افغانستان باعث شد تا این گروه فضا را برای بازگشت و تشکیل یک امارت اسلامی مناسب ببیند. اما نگرانی ها از بابت امنیت منطقه در شرایطی که طالبان در راس قدرت در این کشور باشد افزایش یافته است.
ایالات متحده بالاخره اخرین نیروهای خود را هم از افغانسان خارج کرد تا به جنگ بیست ساله در این کشور پایان دهد. با خروج آمریکایی ها که حالا کامل شده، وضعیت امنیتی در منطقه چطور خواهد بود؟
واقعیت این است که ابهامات زیادی وجود دارد. ابهام اصلی این است که طالبان یک دست نیستند. یک بخش افراطی با آنها همکاری می کند که گروه های قومی وابسته به داعش خراسان هستند. شبکه حقانی هم هست که در کنار طالبان می جنگد اما گروه سفت و سخت ایدئولوژیک است. از این بابت باید دید که طالبان در وهله اول می تواند امنیت را در داخل این کشور فراهم کند یا نه. یک زاویه نگاه ایدئولوژیکی است که آنها را به القاعده و داعش نزدیک می کند که آنها دنبال این هستند که یک امارت اسلامی در افغانستان روی کار بیاید. اما شورای کویته که سیاسی تر کار می کند و متوجه است که بقیه گروه های قومی و مذهبی را با خود همراه کنند تا ثبات حفظ شود. امروز در پنجشیر مقاومت دارد شکل می گیرد و آنها در حال مذاکره هستند، تا مشکلات را حل کنند. همچنین در کابل هم مذاکرات بین اشخاصی چون عبدالله عبدالله با این گروه در جریان است و در پاکستان هم اشخاصی چون یوسف قانونی و … در حال چانه زنی با این بخش از طالبان هستند.
شورای کویته مقداری سیاسی تر شده و سعی می کند که باقی گروه های قومی را به قدرت دعوت کند.اما جناح قومی این را نمی پذیرد. همین ها هستند که در روزهای گذشته حملاتی را در افغانستان با تلفات زیاد انجام دادند. حتی از افراد طالبان هم کشته شدند. این دو جناح بر سر قدرت و خط و مشی آن اختلاف پیدا می کنند و اگر جناح تندرو پیروز شود، صلح و ثبات در افغانستان دچار مشکل می شود و بی ثباتی می تواند به نوعی جنگ داخلی تبدیل شود که کشورهای منطقه را هم ممکن است دوباره به جنگ نیابتی، اینبار در افغانستان بکشاند.
به هرحال خطرات جدی وجود دارد. امابستگی دارد که طالبان با چارچوب های ایدئولوژیک خود یک امارت اعلام کنند یا تخفیف دهند و بقیه گروه ها را هم بپذیرند و در قدرت شریک کنند.
در وضعیت فعلی افغانستان دچار نوعی هرج و مرج شده است. به نظر نمی رسد که تشکیل یک دولت مقتدر که امور را در دست بگیرد، در کوتاه مدت انجام شود. به همین خاطر یک بخشی از نگرانیها بابت تقویت گروه های تروریستی است. یا این خطر برای کشورهای منطقه جدی است؟
داعش خراسان بعد از شکستی که داعش در خاورمیانه خورد و سرزمین هایش را از دست داد، با گروه های قومی مانند: ازبک، تاجیک، اویغور، لشکر صحابه، گروه های موجود در کشمیر و… در افغانستان جمع شده اند و به عنوان یک خطر جدی تلقی می شوند. روس ها نگرانند که در آینده چچن ها دوباره با حمایت هایی که از این گروه ها می گیرند در چچنستان قفقاز فعال شوند. ازبک ها و تاجیک ها هم ممکن است در اسیای مرکزی از طریق دره فرغانه فعال شوند. ایغورها ممکن است با گروه های مرتبط با چین ادغام شوند و امنیت را در این کشور به خطر بیاندازند. خطر برای کشورهای مخلتلف وجود دارد. اینها نیروها جهادی هستند و از نظر ایدئولوژیک باورهای خاص و سختی دارند و کشورهای همسایه به طور طبیعی دارای نگرانی از بابت این هستند که چه گروهی در افغانستان قدرت را به دست میگیرد. البته به خاطر همین خطرات است که همسایگان هم سعی می کنند تا افغانستان به نوعی از صلح و ثبات دست بیابد و دولت قابل قبولی به وجود بیاید که صرفادر دست طالبان نباشد.نگرانیها در سطح منطقه در مورد داعش خراسان و امنیت دیگر کشورها به صورت جدی وجود دارد.
تاکنون بازیگر عمده منطقه امریکا بوده است و حالا این کشور یکی از مهم ترین کشورهایی که در آن حضور پررنگ داشت را به طور کامل ترک کرده است. در چنین وضعیتی ایا باید منتظر تغییر بازیگران منطقه باشیم؟
چین و روسیه در افغانستان فعال هستند و از طالبان حمایت می کنند. اما واقعیت این است که امریکایی ها از نظر نظامی شکست خورده و بیرون رفته اند. اما اینجا جایی است که رقابت های چین و امریکا به هم گره خورده است. چینی ها به دنبال پروژه یک کمربند یک جاده هستند تا صد کشور را در بر می گیرد و نگاه آنها هم این است که منطقه را در یک مجموعه تجاری و اقتصادی و توسعه ای می بینند. امریکایی ها هم طرح جاده ابریشم جدید را دارند که در سال 2011 مطرح شده و از اروپای شرقی راهش را از قفقاز باز می کند، روسیه و ایران را دور میزند ولی از طریق اذربایجان و گرجستان به اسیای مرکزی و افغانستان می رود و به شبهه قاره هند می رسد. این طرح هم تجارت و هم بحث انرژی در آن اهمیت دارد. به هر حال رقابت ها در این منطقه شدید است و اینکه امریکایی ها به طور کامل از منطقه چشم بپوشند و آن را به چین و ایران و روسیه واگذار کنند به نظر من منطقی نمی آید.
مساله مرزها هم مطرح است. ایران و چین و… با این کشور مرزهای طولانی دارند. در صورتی که طالبان در این کشور قدرت تام را در اختیار بگیرد، ایا کشورهای همسایه باید نگران امنیت مرزهای خود هم باشند؟
گروه های وابسته به داعش خراسان فعال خواهند شد و طالبان هم در پشت پرده با آنها زد و بند دارند. مشکل این دو بر سر آن است که چه کسی کدام مناطق را در اختیار داشته باشد. از نظر ایدئولوژیک خیلی نزدیک هستند. اگر طالبان امارت تشکیل دهند، هرچند که باز هم نیاز به روابط خوبی با همسایگان دارند اما آن جناح تندرویی که اقوام دیگر هم در آن است، باعث نگرانی کشورهایی خواهد شد که با افغانستان مرز مشترک دارند. خیلی نمی شود که اطمینان کرد که طالبان چه رفتاری را در پیش می گیرد. آنها برای تجارت به همسایگان نیاز دارند. تا جایی که ممکن است سعی می کنند روابط را حسنه نگه دارند. اما گروه هایی که با انها هستند ممکن است برای چین و ایران و اسیای مرکزی خطر افرین باشند.