موسیقی تیتراژ سریال تلویزیونی «مختارنامه» بیتردید یکی از بهترین و ماندگارترین نواها در حوزه ساخت آثار تصویری مرتبط با حضرت سیدالشهدا است که وجوه موسیقاییاش همچنان بوی تازگی و بدعت میدهد.
به نقل از پارسی پیام : کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروریبر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطرهبازی با تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که بهصورت هفتگی میتوانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.
در بیست و سومین گام از این روایت رسانهای که با ایام سوگواری حضرت سیدالشهدا (ع) مصادف شده، به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال «مختارنامه» به کارگردانی داوود میرباقری رفتیم که بدون تردید یکی از ماندگارترین و خوش ساخت ترین آثار تصویری مرتبط با مضامین عاشورایی است که بعد از گذشت سالها از تولید و پخش آن همچنان گل سرسبد سریالهای تلویزیونی سیما در زمینه حضرت سیدالشهدا بوده و به لحاظ تکرار در پخش مجموعههای مختلفی از آن، یکی از سریالهای دارای رکوردی است که بینندهاش را سر جای خود میخکوب میکند.
سریالی که موسیقی تیتراژش قطعاً و یقیناً نقش غیر قابل انکاری در میخکوب کردن بینندهای دارد که از همان ابتدای کار، درست با آغاز موسیقی با فضای متفاوتی رو به رو میشود که در همه ابعادش بشارت دهنده تماشای تصاویری است که رنگ و بوی متفاوت بودن را میتوان احساس کرد.
موسیقی که به دلیل شاخصههای متعددی که به لحاظ آهنگسازی، نوازندگی و تنوع موسیقایی برخوردار است بدون تردید یکی از بهترین و گوشنوازترین آثاری است که آهنگساز تلاش کرده گام به گام با آنچه کارگردان از موسیقیاش میخواسته همراه باشد و موسیقی را به گوش بیننده برساند که در بسیاری از مقاطع حتی پیشتر از تصویر معرفی میشود.
این موسیقی وقتی ماندگارتر شد که علاوه بر هوشمندی و خلاقیتهای مثالزدنی امیر توسلی به عنوان آهنگساز با بهرهمندی از مؤلفههای شنیداری موسیقی نواحی و موسیقی ایرانی، فضایی را به وجود آورد که شنونده این ملودیها را به ظرفیتهای اعجاب برانگیز موسیقی نواحی ایران آشنا تر کرد و به او فهماند که این موسیقیهای نشأت گرفته و تولد یافته از باورها و مناسک آئینی و مذهبی ایرانیان، تا چه اندازه میتواند روی تأثیرگذاری یک درام تصویری ملهم از واقعه جانگداز عاشورا این چنین مؤثر باشد. شرایطی متأسفانه بسیار کمیاب در موسیقی که کمتر هنرمندی دست به تجربههای این چنینی زده، اما فضای این نوع موسیقیها نشان داده که چقدر از بهرهمندی از ظرفیتهای ناب فرهنگ موسیقایی میتوانیم به تولید کارهای درخشان موسیقایی در حوزه تصویر دست پیدا کنیم.
اما همان گونه که پیشتر هم گفته شد، یکی از نقاط عطف موسیقی این سریال ماندگار، تیتراژ ابتدایی با صدای به اصطلاح بدوی یک خواننده و بازیگر بومی یعنی اکبر سلطانعلی از اقوام داوود میرباقری و بازیگر نقش غلام شمر سریال مختار نامه بود که با مطلع «برخیز که شور محشر آمد» آغاز میشود.
آغازی برای یک پایان بسیار جالب توجه در موسیقی تیتراژ پایانی مجموعه با نوای لالایی حزنانگیز صدیقه بحران که آنچنان دل شنوندگان را میلرزاند که گویی در صحرای کربلا نظاره گر واقعهای هستی که تا دنیا دنیاست در دل و جانمان باقی میماند و ندای مظلومیتی را سر میدهد که شعلهاش تا ابد خاموش نمیشود.
اکبر سلطانعلی خواننده تیتراژ ابتدایی سریال «مختارنامه» از جمله هنرمندانی است که با ایفای نقش غلام شمر در این مجموعه شهرت یافت. هنرمندی که علاوه بر نسبت فامیلی که با داوود میرباقری در قامت پسرعمه او دارد، به قدری قدرتمند از ایفای نقش سپرده شده به او برآمد که دیگر نمیتوانستیم به راحتی از نامش در تیتراژ سریال بگذریم. چرا که در همان زمانی که تیتراژ فیلم پیش روی مخاطبان قرار میگرفت، این صدای بدوی و مهار نشده او بود که اثری جاودانه را به گوش مخاطبان این سریال رساند.
سلطانعلی: من ۳۵ سال در خدمت حضرت سیدالشهدا (ع) بودم و فکر میکنم ایشان به واسطه حضورم در سریال مختارنامه و خوانندگی تیتراژ خواست تا یک چیزی از من در این دنیا به یادگار بماند. این صدا باید ۵۰ سال دیگر هم شنیده شود تا مردم آن روزگار به واسطه آن بگویند: خدا اکبر سلطانعلی را بیامرزدجالب است بدانید که سلطانعلی برای شروع کار هنریاش بازیگری را انتخاب نکرده بود، این هنرمند شصت و هفتاد ساله اهل روستای خیج شهرستان بسطام شاهرود از همان طفولیت در رشته موسیقی فعالیت کرده و جالب آنکه در این سالها حتی در زمینه تدریس و ساخت برخی از سازهای محلی موسیقی نواحی ایران کارهایی را انجام داده است.
این هنرمند که پیشه نجاری را هم جزو تجربههای همیشگی خود میداند در زمان تولید سریال «مختار نامه» مسئولیت ۱۰۰ نفر از سوارکارانی را داشت که در بخشهای جنگی سریال حضور داشتند. پس با این حساب او یک آچار فرانسه تمام عیار برای پسرعمه کارگردانش بود که با خوانش تیتراژ ابتدایی اثر، میرباقری را به شدت رو سفید کرد.
اکبرآقای این قصه به واسطه ایفای نقش غلام شمر هم تجربه جالبی دارد. چرا که او در حالی ایفاگر یک نقش منفی که در طول داستان سریال بانو «ام وهب» را به شهادت میرساند بود که به گفته خودش سالها در هیأتهای مذهبی شهرستان شاهرود به عنوان آشپز حضور فعالی داشته و بازی در این نقش بسیار سختتر از آن چیزی بوده که تصورش را میکرده است. اما به هر حال این سختی در یک نقطهای تبدیل به شیرینی شد که یک عمر نام سلطانعلی را در حوزه موسیقی تیتراژها ماندگار کرد. چون این داوود میرباقری بود که به او پیشنهاد خوانش تیتراژ ابتدایی سریال را داد.
شرایطی که سلطانعلی درباره آن گفته بود: «من ۳۵ سال در خدمت حضرت سیدالشهدا (ع) بودم و فکر میکنم ایشان به واسطه حضورم در سریال مختارنامه و خوانندگی تیتراژ خواست تا یک چیزی از من در این دنیا به یادگار بماند. این صدا باید ۵۰ سال دیگر هم شنیده شود تا مردم آن روزگار به واسطه آن بگویند: خدا اکبر سلطانعلی را بیامرزد»
سلطانعلی چندی پیش در گفتگو با یکی از رسانهها بود که درباره نحوه اجرای این موسیقی توضیح داد: آقای میرباقری از صدای بنده شناخت داشت. قسمت اول «مختارنامه» که پخش شد، دوست دیگری نوحه «برخیز که شور محشر آمد…» را خوانده بود. روزی آقای میرباقری تلفنی تماس گرفت و گفت بیا تهران، آقای «توسلی» – آهنگساز- با تو کار دارد. رفتم و آقای توسلی گفت که باید این نوحه را بخوانی. من در استودیوی ضبط ایشان کار را خواندم و ضبط کردند که پخش شد. شبی که این کار را در استودیو میخواندم، آقا داوود هم نظر داشت و میگفت: «برو در وادی همان نوحههایی که در روستا میخوانی. منظورش این بود که وحشی بخوانم.»
او درباره ایفای نقش غلام شمر در سریال مختارنامه هم گفت: پیشنهاد آقای «میرباقری» بود و باید بازی میکردم. «رستم» شیطنت مرموزی دارد و با ترفند و زیرکی که دارد خود را از دست مختار نجات میدهد. غلام مختار را طی مسیر میکشد و فرار میکند. البته این نکته را هم بگویم بازی در این نقش خیلی برایم سخت بود چون نمیتوانستم آدم سنگدل و شیطانی باشم. افرادی مانند من که در کار هنر موسیقی هستند روحیه لطیف و مهربانی دارند و نمیتوانستم این گونه مانند «رستم» باشم ولی روی نقش کار کردم تا توانستم آن را درآورم. این نکته را هم بگویم که «داوود میرباقری» در حین نگارش فیلم نامه نقش «رستم» را برای من نوشت. […] من در تاریخ مطالعه کردم که «رستم» غلام شمر، ایرانی تبار است، او از همه جا مانده و رانده است و برای رهایی و نجات جانش و گذران زندگی روزمره دست به هر کاری میزند و عاقبت هم کشته میشود.
به هر ترتیب همان گونه که پیش تر گفته شده بود موسیقی متن سریال «مختارنامه» که از حاشیههای ریز و درشت هم بیبهره نبود، یکی از آثار ماندگار در عرصه نواهای عاشورایی است که همه عوامل سازندهاش از نویسنده، کارگردان، آهنگساز گرفته تا گروه اجرایی و نوازندگان سعی بر آفرینش موسیقی بودند که قطعاً هم متفاوت و هم حرفهای تازهای برای گفتن داشت.
شرایطی که موجب عبور از خط قرمزهای فراوانی شد اما همین ساختارشکنی از امیر توسلی آهنگسازی معرفی کرد که میتواند در گونههای مختلف تصویر حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد. کما اینکه موسیقی تیتراژ پایانی سریال هم دربرگیرنده ساختارشکنیهایی بود که تا آن زمان به کمترین شکل ممکنش در رسانه ملی تجربه شده بود.